برای ساختن یه محصول موفق چارهای جز آشنایی با مشکلات مردم نداریم. همین الان به دور و برت نگاه کن. احتمالا چیزی بالای 10 تا محصول میبینی که هرکدومشون دارن یه مشکلی رو برطرف میکنن. احتمالا به این فکر میکنی که نه اصلا هم اینطور نیست و خیلی از محصولاتی که دارم ازشون استفاده میکنم واسه حل مشکل یا درد نبوده. باید بهت بگم که اتفاقا همینطوره! مثلا میگی خب من از اینستاگرام استفاده میکنم که سرگرم شم. ولی این سوالو از خودت نمیپرسی که اصلا چرا میخواستی سرگرم شی؟ چون حوصلت سر رفته یا کسل شدی و این یه درده. نتیجه مثبتی که بعد از استفاده از یه محصول نصیبت میشه دلیل ریشهای استفاده تو از اون محصول نیست. دلیل ریشهای و اون چیزی که سازندههای محصول بهش فکر کردن، یه درد و مشکلی بوده که تونستن شناساییش کنن و یه راهحل برای رهایی ازش بسازن و بدن دست ما، تا ما با استفاده از این راهحل از درد رها بشیم و به یه وضعیت خوشایند برسیم. در حقیقت وقتی از سر منفی طیف که همون درده فرار کنی، خواه ناخواه میرسی به سر مثبتش که یه حس خوبه.
پس دفعه بعدی به جای اینکه زیر دوش منتظر باشی یه ایده میلیون دلاری به ذهنت بزنه، سعی کن ببینی در طول روز با چه مشکلات و سختیهایی روبهرو میشی و دائم از خودت بپرسی چرا باید اینطوری باشه و نحوه انجام هرکاری رو ببری زیر سوال. اکثر محصولات موفق حاصل توجه یه فرد به مشکلی بدون راهحل بوده که توی زندگی خودش وجود داشته. توجه دائم به مشکلات ریز و درشت سخته، چون در طول روز درگیر روزمرگی میشی و دائم باید به خودت یادآوری کنی که با این لنز به همه چیز نگاه کنی. بعد یه مدت از چیزایی که کشف کردی تعجب میکنی و به خودت میگی هر روز با اینهمه سختی و مشکل سر و کله میزدم و حتی بهشون توجه هم نمیکردم. چون اکثر کارهای روزمره چیزایی هستن که برامون تبدیل به عادت شدن و اتوماتیک انجامشون میدیم و خیلی به دشواریهای توی مسیر آگاه نیستیم. و دیگه اونجایی مخت سوت میکشه که میفهی واسه خیلی از این مشکلاتی که پیدا کردی هیچ راهحلی وجود نداره و تو راهحلشو میسازی و پولدار میشی و میای درصد منم میدی :))